فروهر نمادي زرتشتي يا ايراني؟

بسيار ديده ايم، افراد و گروه هايي را كه بدون برخورداري از درك كامل نسبت به معناي نشانه ها و نمادها، تنها از روي مد گرايي و يا به بهانه زيبايي به استفاده از اين نماد ها روي مي آورند.

يكي از اين نمادها كه امروز به راحتي در دسترس عموم قرار دارد نماد فروهر است. شايد تا به حال با اين نماد زياد برخورد كرده و يا در ويترين طلا فروشي ها اين نماد را زياد ديده باشيد.

واژه ي فروهر از دو بخش "فر" به معني "پيش" و "وهر" به معني "كشنده و برنده" درست شده است و روي هم به معني "پيش برنده" است و يكي از نيروهاي چهار گانه ي هستي مشيا (انسان) است.

گوشزد: گويش درست آن اين واژه در زبان اوستايي فْـرَوَشي (fravashi)، در زبان پارسي هخامنشي فْـرَوَرتي (fravarti)، و در پارسي ميانه (زبان پهلوي) فْـرَوَهْـر (fravahr) خوانده مي شود.

نماد ميهني: از دوران پادشاهي مادها و سپس شاهنشاهي هخامنشيان، نگاره فروهر نشانه نماد ميهني بوده و آدمي را در پيكره و سيماي شاهين تيزچنگ و بلندپروازي نشان مي دهد كه آن را نماد توانايي، سر بلندي و فر و شكوه مي دانستند و پرچم هاي خود را به نما و سيماي شاهين مي آراستند.

نماد دين زرتشتي: ايرانيان پيرو اشو زرتشت براي اين نيروي مينوي كه بن مايه آن جنبش و پيشرفت بسوي رسايي، فرامايگي و والايي است، هيچ پيكره اي را بهتر و شايسته تر از شاهين نيافتند و آنچه كه در گذشته نشانه فر و شكوه و سر بلندي بود و انگيزه ملي و ميهني داشت با اندك دگرگوني در سر و پاي شاهين به سيماي كنوني در آوردند، تا هم بن مايه مينوي را نشان دهد و هم نمودار سر بلندي و سر فرازي ايرانيان باشد.

در نگاره فروهر دو نيروي هميستار (مخالف) «سپنتامينو» (نشانه خوبي) و«انگره مينو» (نشانه بدي) نمايان است و آدمي رو به سپنتا مينو دارد و بسوي او مي رود به انگره مينو پشت كرده است و لازم به ذكر است فروهر الگو و سنبل ايرانيان و زرتشتيان است

ويژگي ها:

۱- چهره فروهر همانند آدمي است، از اين رو گوياي پيوستگي با آدمي است، او پيري است فرزانه و كار آزموده، نشانه از بزرگداشت و سپاس از بزرگان و فرزانگان و فرا گيري از آنان دارد.

۲- يك دست فروهر كمي به سوي بالا و در راستاي سپنتا مينو اشاره دارد كه نشان دهنده سپاس و ستايس اهورمزدا و راهنمايي آدمي بسوي والايي و راستي و درستي است.

در دست ديگر گردي (حلقه اي) دارد كه نشانه وفاداري به عهد و پيمان، و نشانگر راستي و پاك خويي و جوانمردي و جوانزني است.

۳- دو بال در پهلوها كه هر كدام سه پر دارند اين سه پر نشانه سه نماد انديشه نيك، گفتارنيك، كردارنيك كه هم زمان انگيزه پرواز و پيشرفت است.

۴- يك گردي (حلقه) در ميانه بالاتنه فروهر وجود دارد اين نشان، جان و روان جاودان است كه نه آغاز و نه پاياني دارد.

۵- در پايين تنه فروهر سه بخش، پرهايي بسوي پايين است، كه نشانه پندار و گفتار و كردار نادرست و يا پست هستند. از اينرو آنرا، آغاز بدبختي ها و پستي براي آدمي مي دانند.

۶- دو رشته كه در سر هر يك گردي (حلقه) چنبره شده اي ديده مي شوند، در كنار بخش پاييني تنه هستند كه نماد سپنتا مينو و انگره مينو هستند، كه يكي در پيش پاي و ديگري در پس آن است. اين رشته ها هر يك در تلاش هستند كه آدمي را بسوي خود بكشند؛ اين نشانه آن است كه آدمي بايد به سوي سپنتا مينو (خوبي) پيش رود و به انگره مينو (بدي) پشت نمايد.

البته ساختارِ نگارهٔ فروهر ، در زمان ها و مكان هاي مختلف با هم تفاوت دارند، حتي در تخت جمشيد كه در يك مكان و تقريبا يك زمان ساخته شده است با چندين گونه از اين نگاره روبه رو مي شويم!

خيلي ها نماد فروهر (به شكلي كه در تصوير فوق به نمايش درآمده است) را يكي از نمادهاي ايران باستان تلقي مي كنند، اما آنچه از مفهوم اين نماد بر مي آيد اين است كه بيش از آن كه يك نماد ايراني به معناي نمادي براي معرفي ايران باستان تلقي گردد، نمادي براي پيروان دين زرتشت بوده و به بيان عقايد و منش پيروان اين دين مي پردازد نه تاريخ و مليت ايراني.

نقدي بر استفاده از نماد فراماسونري اطراف حرم امام خميني (ره)

در پي درج مطلبي با عنوان احداث نماد فراماسونري اطراف حرم امام خميني (ره) در فضاي مجازي و جلب توجه كاربران و اظهار نظرهاي مختلف، بر آن شديم تا با ارائه توضيحي در اين باب توجه شما گراميان را به نكته اي مهم جلب نماييم.
بي شك يكي از اهداف گروه ها و فرقه هايي همچون فراماسونري و ... در فراگير كردن نمادها و نشانه خود در معماري كشورها و اماكن مختلف تاريخ سازي است.
بدين معنا كه با ايجاد و گسترش نمادهاي خود در ابنيه و اماكن قصد دارند ضمن نشر اين نمادها، بستري براي تاريخ سازي خود ايجاد نموده تا مدركي براي هم كيشان خود در نسل هاي آينده ايجاد نمايند تا در سال هاي آينده بتوانند بر فراگير بودن دين خود نزد ملل مختلف استناداتي داشته باشند.
حال با توجه به اين نكته و تنها فرض بر وجود شباهت نمادهاي به كار رفته در كنار گنبد حرم امام خميني (ره) با يكي از نمادهاي فراماسونرها ، بايد به اين نكته توجه ويژه داشت كه براي ساخت اين بنا چقدر از نمادهاي اسلامي استفاده شده و چقدر از نمادهايي كه به نمادهاي فراماسونري شباهت دارند بهره گرفته شده...

مقام معظم رهبري در اين باره بيان زيبايي دارند . ايشان مي فرمايند:
« ما بارها، مكرر به آقايان ائمه‏ى جمعه، ائمه‏ى جماعت و روحانيون محترم در شهرستانها، در تهران توصيه كرديم كه مساجد بايد آباد باشد؛ صداى اذان بايد از مساجد بلند شود. بايد همه نشانه‏هاى توجه به نماز و اقامه‏ى نماز را در شهر اسلامى – بخصوص در شهرهائى مثل تهران و شهرهاى بزرگ كشور – ببينند، بايد احساس كنند؛ هم مردم خودمان، هم كسانى كه وارد اين شهرها مي شوند. نشانه‏هاى اسلامى بايد واضح و آشكار باشد؛ كما اينكه در مهندسى‏هاى ما بايد نشانه‏هاى اسلامى آشكار باشد. صهيونيستها هر نقطه‏ى دنيا كه خواستند يك ساختمانى بسازند، آن علامت نحس ستاره‏ى داوود را سعى كردند يكجورى رويش تثبيت كنند. كار سياسى‏شان اينجورى است. ما مسلمانها نشانه‏هاى اسلامى و مهندسى اسلامى را بايد در همه‏ ى كارهايمان، از جمله در باب مهندسى بايستى مراعات كنيم. »

بيانات مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در هفدهمين اجلاس سراسري نماز به تاريخ۸۷/۸/۲۹ اين كه ما نتوانسته ايم نمادهاي اسلامي را به خوبي نشر بدهيم يك نقص است، به عنوان مثال اگر شما در فضاي مجازي به دنبال نمادهاي فراماسونري بگرديد، يا نمادهاي شيطان پرستي را جستجو كنيد ، چندين سايت و وبلاگ پيدا مي كنيد كه در اين زمينه مطلب نوشته اند اما اگر به دنبال نمادهاي اسلامي بگرديد مطلبي نمي يابيد.
با اين حال به نظر نمي رسد استفاده از نمادهايي شبيه به نماد هرم فراماسونرها در شأن حرم امام خميني (ره) باشد...

نصب نماد فراماسونري در ايستگاه هاي اتوبوس پايتخت

شهرداري تهران مدتي است تصميم به تعويض تعدادي از ايستگاه هاي اتوبوس گرفته است. در مسير خط ۴ و ۷ بي.آر.تي تعدادي نماد فراماسونري در اين ايستگاه هاي تازه تاسيس نصب شده است.

چندي پيش نيز همين نماد در برخي از تابلوهاي متروي چهارراه ولي عصر نصب شده بود كه محسن هاشمي مدير عامل شركت متروي تهران و حومه در اين باره گفته بود: نمادهاي فراماسونري را از ايستگاه هاي مترو جمع آوري مي كنيم؛ البته اين نمادها جمع آوري شد.

به گزارش فارس، يك جريان مشكوك فرهنگي در سال هاي اخير در تكاپوي گسترش پديده شيطان پرستي برآمده است اما جريان ديگري كه وابستگي آن به غرب مشهود است، به نام "فراماسونري " وجود دارد؛ فراماسونري يا "فراموشخانه " كه داراي كانون هاي گسترده اي در جهان است اما داراي يك سيستم مديريت فراگير جهاني نيست ولي بر اركان دولت هاي جهان و اكثر وجوه زندگي سياسي، اقتصادي و فرهنگي جوامع، سلطه يافته است و بسيار هم آزادانه عمل مي كند.

اين كانون ها ريشه اي كهن در اروپاي غربي دارد؛ به افرادي كه عضو آن باشند "ماسون " و ساختماني كه مركز فعاليت آنهاست "لژ " مي گويند. كلمه ماسون به معناي بنّا و فراماسون به معناي بنّاي آزاد است.

نحوه ايجاد فراماسونري مشخص نيست و در مورد آن اختلاف نظرهايي وجود دارد ولي قديمي ترين اسناد موجود مرتبط با آنها به سال ۱۳۹۰ ميلادي برمي گردد و مداركي موجود است كه نشان مي دهد در اواخر قرن شانزده ميلادي لژهاي فراماسونري در اسكاتلند وجود داشته است.

فراماسونري معمولا به عنوان يك سازمان مخفي شناخته مي شود ولي فراماسون ها معمولا اين تعريف را به چالش مي كشند و سازمان خود را بيشتر يك سازمان خصوصي مي نامند كه تنها بعضي جنبه هاي آن مخفي است.

در كنار دانستن كلياتي از اين مكتب، دانستن برخي از اهداف اين مكتب نيز مهم به شمار مي آيد؛ نابودي تمام مظاهر توحيد و يكتاپرستي در جهان، به دست گرفتن حكومت و قدرت در تمام كشورها ي جهان از طريق شبكه گسترده ماسوني در تمام ممالك دنيا و تخريب مسجد الاقصي و كشف معبد سليمان و بازسازي آن در ابتداي قرن ۲۱ از جمله اهدافي است كه فراماسونري ها براي خود تعريف كرده اند.

*فراماسونري در ايران
—————————

نخستين فراماسونري در ايران به دوران ناصر الدين شاه قاجار برميگردد ولي در دوره محمدرضا پهلوي به دليل گسترش روابط سياسي ايران با غرب به ويژه انگلستان لژهاي فراماسونري فراواني در ايران تأسيس شد و نفوذ فراماسون ها در سياست ايران به شدت گسترش پيدا كرد، هرچند هيچ يك از افراد سرشناس خانواده پهلوي دست كم به طور رسمي عضو هيچ لژ فراماسونري نبودند ولي بسياري از رجال سياسي، نخست وزيران، وزيران، نمايندگان مجلسين و فعالان سياسي از فراماسون هاي سرشناس بودند.

فراموشخانه در ايران توسط گروه هاي چپ گرا، مذهبي بنياد گرا و ملي گرايان ليبرال به عنوان مأمور مخفي انگليس و صهيونيسم و در نتيجه عامل تمام بدبختي هاي ايران معرفي مي شدند و اين باعث تعطيل شدن و تحت تعقيب گرفتن اعضاي اين انجمن ها در بعد از انقلاب شد.

*نمادهاي فراماسونري ها
——————————–

"ستاره ي شش گوش " علامت و نماد بحث برانگيز فراماسون ها است؛ اين علامت در افكار عمومي به عنوان نماد "يهودي ها " شناخته شده است و به آن " ستاره ي داوود " يا " مهر سليمان " هم مي گويند ولي در حقيقت اين نماد هم جزء نمادهاي الحادي بوده كه بر اساس تفكرات الحادي مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبيعت بين زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه هاي ماه و خورشيد و غيره است البته علامت مذكور در مكتب هاي الحادي ديگر، مانند هندوييسم و ديگر مكتب هاي شرقي نيز با مفاهيم مشابهي به كار مي رود.

نكته عجيبي كه وجود دارد اين است كه شيطان پرستان نيز علامت مذكور را قويترين علامت خود مي دانند و از آن در مراسم شيطاني خود استفاده مي كنند.

يكي از نمادهايي كه در فراماسونري كاربرد فراوان دارد، علامت و نماد "چشم جهان بين " است كه به صورت يك هرم و چشم در رأس آن است؛ اين نماد مربوط به يكي از خدايان مصر باستان بوده است و روي دلار آمريكا هم وجود دارد.

شكل استفاده در معماري كاربرد زيادي دارد و به شكل هرم با رأس جدا و يا هرم با رأس نوراني نشان داده مي شود.

فراماسونري در پرتو كارتون باب اسفنجي

كارتون باب اسفنجي (Sponge Bob) كارتون زيبا و دلنشيني كه از شبكه اول صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در خلال برنامه هاي عمو پورنگ پخش ميشد... اين كارتون كه در سراسر دنيا براي خودش اسم و رسمي بپا كرده به خوبي از نماد ها استفاده كرده بدون اين كسي متوجه شود...اما يادتان باشد در رسانه ها هر فيلم يا كارتون يا هر چيزي كه به مخاطب زيادي برسد (در جهان) بدون شك تحت كنترل فراماسون ها است...كارتون باب اسفنجي هم از اين قاعده مستثني نيست و دستگاه فراماسونري براي اين كارتون هم از جهت نمادگرايي كم نگذاشته است...

نماد هرم و چشم جهان بين در پشت دو كاراكتر درون قفسه مشاهده ميكنيد...

نماد چشم جهان بين بر روي كلاه كاراكتر(چاق) و در عكس پايين بر روي كلاه ها دقت كنيد...

در عكس نماد چشم بر روي در وجود دارد

نمادهاي اسلامي، هدف وهابيت:

بزرگ ترين مأموريت وهّابيون تا سال ۲۰۱۲ حذف تمامي نشانه ها، نمادها و سوابق اهل بيت (ع) و مسلمانان سلف در مكه و مدينه به عنوان ام القراي اسلام است.

تا چند سال پيش، بلندترين بناي مُشرف به صحن مسجدالحرام، قصر ملك فهد، سلطان پيشين مملكت عربي سعودي يا همان خادم الحرميني بود كه بر بلنداي ابوقُبيس، صدها متر فراتر از مخدوم خود نشسته بود.

مهمانان خاصّ پادشاهي سعودي در ايام حج در اين قصر ضيافت، اتراق مي كردند تا ضمن انجام اعمال، از آن بلندا ناظر صحن مسجد و طواف حاجيان باشند. امّا امروزه ديگر، اين بنا در برابر برج در دست ساخت "ابراج البيت" كوچك مي نمايد؛ درست مقابل ركن يماني. اين بنا كه معرّفي اش خواهم كرد، قرار است در سال ۲۰۱۲٫م افتتاح شود. بر اين مُژده گر سر فشانم رواست. در تمام نقاط جهان و ميان همه اماكن مقدّس مذهبي، هيچ بنايي تا كنون مجال و جرأت قد برافراشتن به اين قدّ و قواره را نداشته است.
برج هاي تجاري مكه (ابراج البيت) كه در واقع بايد "شا خ هاي شيطان" خوانده شوند، سرشار از نمادهاي ماسوني، بناي كعبه را به محاصره گرفته، كار لرد فاستر، معمار و ماسون معروف است.

در سال ۲۰۱۲، كه از ديدگاه فرقه هاي شيطاني، شروع "نظم نوين دنيوي" است ساختمان "ابراج البيت" به پايان مي رسد و كعبه چنين در سايه نمادهاي شيطاني قرار خواهد گرفت.

برج رفيعي كه در ميان دو بال قرار گرفته، در نوع خود بزرگ ترين ستون اوبليسك جهان است كه از عهد مصر باستان تاكنون ساخته شده است.

همه كساني كه تا يكي دو سال پيش در ايام برگزاري حجّ تمتّع در رمي جمرات، ستون شيطان را سنگباران كرده اند، شكل ستون مياني خانه شيطان را به ياد دارند. ستوني چهارگوش كه در انتها، نوك هرمي شكلش خود را مي نماياند. اين ستون همان ابليسك است كه امروزه به عنوان يكي از معروف ترين نماد فراماسونرهاي جهان قابل شناسايي است.

ميدان بزرگ رو به روي كاخ سفيد در واشنگتن، ميدان ساختمان بزرگ واتيكان، پاريس، لندن، برزيل و صدها نقطه ديگر جهان، نمونه هايي از اين ستون را به نمايش گذاشته اند. حضور اين نماد در هر كجاي جهان نشان دهنده حضور و سلطه فراماسونرها بر مقدورات و مقدّرات آن سرزمين است. در كشورهايي همچون تركيه و مصر هم كه براي مدّت هايي طولاني فراماسونرها زمام امور سياسي، اقتصادي و فرهنگي را در اختيار داشته و دارند، اين نماد مقدّس ماسوني خود را مي نمايد. در ايران خودمان هم نمونه هايي از اين ستون را تا سال ۱۳۵۷ قد برافراشته داشتيم.

برج ايفل در فرانسه و برج ساعت لندن دو نمونه فانتزي ابليسك هستند كه توسط معماران ماسوني ساخته شده اند. امّا ابراج البيت بر بلنداي مسجدالحرام گوي سبقت را از همگان ربوده است. اين برج ها، بزرگ ترين ابليسك جهان را در امّ القراي جهان اسلام در خود جاي داده اند؛ البتّه، با تخريب ستون خانه شيطان در رمي جمرات و جايگزين شدن ديوار عريضي به جاي آن. اين برج ها با ابتكار معمار معروف ماسون ها، يعني لرد فاستر، قد برافراشتند تا هم پاسخي به اسائه ادب مسلمانان به شيطان در وقت تخريب ستون هاي خانه شيطان در رمي جمرات باشد و هم جبراني براي آن. فاستر تا كنون بيش از ۲۰۰ برج ابليسك در جهان طراحي و ساخته است. در واقع او معروف ترين معمار سازنده ابليسك مورد نظر فراماسونرهاست. برج هاي مشرف بر مسجدالحرام و خانه كعبه با دو برج بزرگ دروازه اي شكل، از اين رو ساخته شد تا به همگان اعلام نمايد نه تنها مملكت سعودي، بلكه خانه مقدّس مسلمانان جهان نيز در آغوش ما و تحت سلطه ماست.

ماجراي "دروازه ها" نيز جالب است. در مصر باستان در ميان ساحران و پس از آن در ميان كاباليست ها و فراماسونرها، دو ستون دروازه اي شكل بر پهنه زميني شطرنجي (مانند كف پوش شطرنجي تمامي لژهاي ماسوني) به عنوان دروازه ارتباط با جهان ماورايي ابليسي شناخته مي شدند.

اعمال كثيف مانند توهين به مقدّسات و مناسك شيطان پرستان و جادوگران، باعث مي شدند، ارتباط انسان ها (يا همان جادوگران و ساحران) با نيروهاي اهريمني شيطاني و جنّي برقرار شود. امروزه اشرار يهود و فراماسونرهاي درجه بالا و كاباليست ها براي ارتباط با نيروهاي شيطاني و اعمال قدرت بر رقيبان و مخالفان و مبارزه بي امان با انسان و اديان در مناسك ويژه، از صفحات شطرنجي و دروازه ها و ستون ها بهره مي برند.

چند سال قبل، در سفري به فرانسه، در منطقه مدرن و نوساز پاريس، بناي رفيع دروازه اي شكل شيشه اي را ملاحظه كردم. البتّه شما هم از ديدار نمونه كاملي از آن بي نصيب نمانده ايد. طي سه چهار سال اخير دو نمونه بزرگ از برج هاي دروازه اي شكل شيشه اي را در حاشيه غربي بزرگراه مدرّس ساخته اند؛ بر تپّه هاي معروف عبّاس آباد. جالب اينجاست كه در اين دروازه ها كه از اتّفاق، دولتي هم هستند، هرم معروف چشم جهان بين، All seeing eye، را هم ساخته اند. اين واقعه را به حساب هر كس مي خواهيد بگذاريد با خودتان. به هر روي نمادها و نمادسازها كار خود را مي كنند. بگذريم!

از "شاخ هاي شيطان" قد برافراشته بر فراز مسجدالحرام مي گفتم. بخش انتهايي و بالاي دو بال اين بنا كه ابليسك بلند مزين به ساعت بزرگي را در خود جاي داده اند، به شكل بخش انتهايي بال هاي خفّاش ساخته شده اند.

قابل ذكر است اين برج بزرگ در ۷۲ طبقه بركشيده شده است. با توجه به حركت هاي نمادين فراماسونرها انتخاب عدد ۷۲ كه به عنوان عدد قدرت نزد كاباليست ها شناخته مي شود، قابل توجه است. از نظر آنان ۷۲ تعداد شياطيني هستند كه (نيروهاي جني) حضرت سليمان (ع) آنان را براي ساختن معبد بزرگ در خدمت آورده بود. جز اين، افتتاح برج در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ نير قابل توجه است. زيرا از نظر فراماسونرها و گردانندگان سازمان هاي مخفي در اين روز كه معروف به روز شيطان است از طريق ابراج البيت سايه اين بناي شيطاني بر روي كعبه خواهد افتاد.

بد نيست بدانيد كه در ادبيات مسيحي، شيطان در شمايل حيواني با بال هاي خفّاش، پاهاي شير و سري چون سر قوچ به تصوير كشيده مي شود. اين نماد را در بسياري از فيلم هاي هاليوود و از جمله امگا كد ۲ مي توانيد ببينيد. گويا معمار صاحب سبك اين برج ها مي خواهد به همگان القا كند كه بال هاي شيطان مسجدالحرام را در خود گرفته اند. در واقع، رمي و سنگباران معكوس از بلنداي مسجد آغاز شده است. سنگ هاي پنهاني نيروهاي اهريمني بر سر و روي حجّاج طواف كننده و عمره گزاران. امواج منفي شيطاني كه جان مسلمانان را هدف تيرهاي زهراگين مي سازد. بسياري از محقّقان بر اين باورند كه، انفجار دو برج نيويورك در يازده سپتامبر، در واقع حاصل پروژه انفجار دروازه اي بود كه در آن زمان و مكان خاص و البتّه از نظر فراماسونرهاي نشسته بر اريكه قدرت سازمان هاي مخفي، راه ورود نيروهاي شيطاني را بيش از پيش در زمين و در صحن حيات اجتماعي ساكنان زمين هموار ساخت.

چنان كه عرض كردم، قرار است اين بنا و بال هاي شيطاني اش در سال ۲۰۱۲٫م افتتاح شود.
از نظر فرقه هاي شيطاني و طرّاحان نظم نوين جهاني، سال ۲۰۱۲٫م سال شروع نظم نوين دنيوي است. در اين سال كعبه در سايه نمادهاي شيطاني ابراج البيت قرار خواهد گرفت.

افتتاح برج در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲٫م، ارتباط اين برج را با فاجعه پيش بيني و اعلام شده توسط غربي ها در سال ۲۰۱۲٫م نشان مي دهد. در آثار متعدّد و فراواني كه طي سال هاي اخير درباره فاجعه جهاني در سال ۲۰۱۲٫م ساخته شده و پهنه وسيعي از سينما و حتّي مستندات تلويزيوني آمريكايي و اروپايي را اشغال كرده، اين سال را سال ظهور مسيح دجّال يا همان مسيح دروغين اعلام كرده اند. عدد ۱۱، عدد مقدّس فراماسونرهاست. قرايني حكايت از اين دارد كه سران مجامع مخفي، كمر همّت بسته اند تا با زمينه سازي ذهني و تبليغات گسترده، وقوع حوادثي در ابعاد جهاني را در سال ۲۰۱۲ محتوم، مقدور و پيش بيني شده معرّفي كنند. هم اينك در اثر ساخت مجموعه هايي از مستندات تلويزيوني، ميليون ها نفر در آمريكا و اروپا چشم به اين سال دوخته اند و با نگراني روزها را مي شمارند. آنها حتّي به مردم القا كرده اند اين تاريخ و واقعه مصيبت باري كه بخش عمده اي از جهان را نابود خواهد كرد، توسط اقوام مايا و توسط پيش گوياني چون نوستر آداموس كه از اتّفاق خودش در زمره كاباليست ها است، پيش گويي شده است.

آنچه براي ما مسلّم است، آن است كه غرب و سران مجامع مخفي شيطان پرست و فراماسونر كه اداره و كنترل جهان را عهده دارند، براي اجراي آخرين بخش از پروژه نظم نوين جهاني يا همان جهان تك حكومتي شيطاني، عجولانه در پي نمادسازي و اقدام پيش دستانه اند و با مدد گرفتن از نيروهاي غير ارگانيك، ماوراء الطّبيعه اي ابليسي و جنّي، خود را مهياي اقدامي در ابعاد جهاني براي نابودي مستضعفان و اسلام كرده اند.

مسيحيت و ساير مذاهب تحريف شده در اين ميان جايگاهي ندارند؛ زيرا مسيحيت و كانون هاي بزرگ مسيحي و از جمله كليساي كاتوليك تمام عيار در اختيار همين كانون هاي قدرت است و سران اين كانون به ظاهر مذهبي از اعضاي اصلي مجامع مخفي اند و بازيگران بخش هايي از سناريوي طرّاحي شده هستند.

حساب مستضعفان مسيحي و روحانيان مستقل را بايد از اين كانون جدا دانست.
تنها اسلام، مسلمانان، كعبه و بزرگ ترين كانون شيعي؛ يعني ايران اسلامي است كه به عنوان مزاحم و آخرين بازمانده هاي دينداري در برابر مجامع مخفي و كانون هاي قدرت شيطاني ايستاده است.

سازنده فيلم ۲۰۱۲ در فيلمش و در هنگام به تصوير كشيدن فاجعه جهاني، نشان مي دهد كه همه بناها و كانون هاي مذهبي مسيحي، بودايي و غيره منهدم و از بين مي رود، امّا، همو از ترس اعتراض و عكس العمل مسلمانان از به تصوير كشيدن ويران شدن كعبه خودداري كرده بود.

بزرگ ترين مأموريت وهّابيون تا سال ۲۰۱۲٫م به اجرا در خواهد آمد. تا اين سال تمام نشانه ها، نمادها و سوابق مسلمانان سلف و اهل بيت (ع) در امّ القراي اسلامي نابود خواهد شد. در غيبت همه سنّت هاي اسلامي كه در اثر بدعت هاي سلفي و شرك آلود خواندن آن سنّت ها از ميان مسلمانان رخ بربسته، بناي اصلي "مسجدالحرام "و "مسجد النّبي" نيز در تيررس تيرهاي زهرآلود ماسوني و شيطاني از جمله ابراج البيت، كاركردهاي خود را از دست خواهد داد تا فراماسونري جهاني يا همان دجّال آخرالزّمان به راحتي بتواند حكومت جهاني شيطان را مستقر نمايد. هر كس مي تواند به اقتضاي گرايش و حسّاسيت خود به نوعي و از وجهي به ابراج البيت بنگرد.

اين بنا، مسجدالحرام، كعبه و طواف را تحت الشّعاع خود قرار مي دهد. برج اصلي با ارتفاع ۵۹۵ متر در كنار شش برج بزرگ مسكوني، كه جملگي متعلّق به "مجموعه بن لادن" هستند. حتّي اجازه نمي دهد شما تصويري از مسجدالحرام، گلدسته ها و پهناي آسمان داشته باشيد.

سازمان هاي جهاني و از جمله يونسكو، در حالي چشم خود را بر اين هيكل ابليسي بسته اند كه براي ثبت ابنيه تاريخي در ايران مانند ميدان بزرگ امام در اصفهان، شرط خود را كوتاه شدن و تقليل طبقات برج جهان نما در حاشيه ميدان اعلام مي كنند.

سكوت سازمان هاي جهاني بي وجه نيست. آنها جملگي تحت مديريت سازمان هاي ماسوني عمل مي كنند. يونسكو به عنوان يكي از بازوهاي اصلي و فرهنگي فراماسونري جهاني قابل شناسايي است و رؤساي آن عمدتاً خود فراماسونر هستند، امّا سكوت سازمان هاي فرهنگي اسلامي در سراسر جهان اسلام و از جمله ايران توجيه پذير نيست.

مديران سازمان هاي مسئول ميراث فرهنگي، در حالي از اين موضوع مهم كه به آينده اسلام و ايران بستگي دارد، غفلت مي ورزند كه از ردّ و نشان ستون هاي تخت جمشيد و لوح هاي گلي براي لحظه اي غفلت نمي ورزند و سرمايه هاي بزرگي را صرف برگزاري نمايشگاهي از اين آثار در ايران و اروپا مي كنند و گاه رؤياي جشن هاي بزرگ ملّي عيد نوروز را در خرابه هاي پرسپوليس در سر مي پرورند و همّت خود را مصروف آن مي دارند. به قول شاعر، من در اين بحر تفكّر به كجا و تو كجايي؟

امّا از وجهي ديگر و مهم تر، پروژه ۲۰۱۲٫م كه اينك "ايران اسلامي" را به دليل رويكرد شيعي و ولايي اش از يك سو و "حرمين مكّه و مدينه" را از ديگر سو، چون يك سيبل در تيررس اهداف شيطاني خود قرار داده، به عنوان انتقام گيري شيطان از خداي ابراهيم و آل ابراهيم (ع) قابل شناسايي است. شجره طيبه اي كه غرس شد تا از طريق بني اسماعيل و اوصياي پيامبر آخرالزّمان، دين جهاني و حكومت جهاني مستضعفان در عرصه زمين مستقر شود، اعلام پادشاهي جهاني بني اسرائيل، اينك مشروط به در هم پيچيدن طومار آيين ابراهيم خليل الرّحمن و "بني اسماعيل" شده است.

ظهور كبراي امام عصر(ع) به منزله تحقّق طرح آسماني استقرار شجره طيبه اي است كه با حضرت ابراهيم (ع) غرس شد تا در دولت كريمه آخرين فرزند اين خانواده به برگ و بار بنشيند. ابراج البيت و پروژه ساختن شهركي مسيحي نشين در مكّه كه به بهانه آشنا ساختن غيرمسلمانان با اسلام در حال شكل گيري است:

- اوّلاً؛ جغرافياي حرم را در هم شكسته و اين قلعه بزرگ فتح نشدني را مورد تعرّض و تجاوز اجانب و غيرمسلمانان قرار مي دهد. پايگاهي كه تاكنون در تصرّف در نيامده و حتّي از آسمانش هيچ هواپيمايي امكان گذر ندارد تا چه رسد به اينكه غيرمسلمانان در آن سكنا گزينند يا جرأت دست اندازي به مسجدالحرام را پيدا كنند.

- ثانياً؛ اين برج ها سايه خود را بر مسجدالحرام مي افكنند و تمامي آداب و مناسك صرفاً معنوي و آسماني را تحت الشّعاع خود قرار مي دهد. تأثيرگذاري بر امواج و تشعشعات روحاني و معنوي مسجدالحرام و بي اثر ساختن يا حدّاقل تضعيف اين تشعشعات از طريق ابليسك شيطاني در زمره دومين هدف پنهاني فراماسونري جهاني شيطان پرست قابل شناسايي است.

- ثالثاً؛ دست اندازي جنود ابليسي در سال هايي كه به ظهور مي انجامد و وارد كردن خسارات بزرگ مادّي و معنوي به "انسان ها و اديان"، در گرو حذف موانع باز دارنده است.

- رابعاً؛ حذف نمادهاي بزرگ، مردان بزرگ و تحريف مناسك و آيين ها، به تدريج همه سپرهاي حفاظتي بشر را كه مانع از نفوذ و دخالت جنود شيطاني است، از بين مي برد تا بشر در بي پناهي تمام، آماج تيرهاي مستقيم شيطاني و جنودش شود؛

- خامساً؛ توسعه مراسم و مناسك شيطان پرستي و رواج فرقه هاي ضدّ دين و شيطاني، بر كشيدن نمادهاي فراماسونري در اقصا نقاط جهان اسلام و به ويژه در اطراف اماكن مذهبي، همه سپرهاي حفاظتي را از بين برده يا حدّاقل از ميدان تأثير امواج روحاني آنها مي كاهد و بشر را بيش از هر زمان در برابر جنود ابليس بي پناه مي سازد.

اين همه، بر ميزان القاي خطوات و الهامات و وسواس شيطاني كه منشأ همه آلودگي ها، گناهان و منكرات در انسان است، مي افزايد.

ابتلاي وحشتناك به غربزدگي، مانع از درك اين موضوع است. ابليس و جنودش از طريق القا، الهام، وسوسه، تسريف و تزيين در مراحل اوّليه انسان را براي انجام گناه تشويق مي كنند، امّا در مراحل بالاتر با سلطه يافتن بر انسان ها، از آنها به عنوان آلت فعل خود بهره مي جويند. سلطه شيطان بر انسان با طي مراتبي اتّفاق مي افتد تا آنجا كه برخي از انسان ها در عمل و نظر، فرزند خوانده شيطان مي شوند.

از اينجا همه جوانان مسلمان جهان اسلام، مسلمانان عرب، فارس، ترك و ساير اقوام را براي مقابله با اين دسيسه ها فرا مي خوانم. آنها مي توانند از طريق بمباران رسانه اي موج تبليغاتي وسيعي را براي متوقّف كردن پروژه هاي غير رحماني در سراسر جهان اسلام به راه بيندازند.
جوانان غيور عرب زبان در عربستان، يمن، عراق، لبنان و شبه قارّه هند از توانمندي ويژه اي براي ايجاد اين موج فرهنگي و رسانه اي برخوردارند.

رايزنان فرهنگي را، در صورتي كه از مادّه و تبصره هاي اداري خلاص شوند، سفيراني مكلّف مي شناسم تا ضمن رصد كردن طرح ها و توطئه ها، همه اعتراض خود را در مجامع مذهبي، فرهنگي و حتّي سازمان هاي بين المللي اعلام و مواضع خود را آشكار سازند.
اسماعيل شفيعي سروستاني

منبع: موعود برگرفته از سايت گرداب

راز نماد شيطاني ( بوگير X ) به همراه تصاوير

يكي از اين نماد ها در مصر باستان دو خط متقاطع (شبيه به حرف X) است كه درآموزه هاي شيطاني مصريان نماد خضوع ، بندگي و پرستش شيطان ، و ظهور اوست . اين نماد همراه با ساير آموزه هاي شيطاني كابالا نسل به نسل منتقل گشت تا اينكه در سال ۱۶۰۰ ميلادي يك كاباليست آلماني به نام JACOB BOMEH آنرا دوباره در اروپا باب نمود.

متاسفانه چند وقتي است كه شاهد گسترش و اشاعه نماد هاي شيطاني و صهيونيستي در ميهن عزيزمانمان هستيم ، نوع و گستردگي اين نمادها و افزايش ضريب نفوذ آنها همزمان با گسترش پديده شيطان پرستي و عرفانهاي نو ظهور ديگر، خبر از فتنه اي بزرگ مي دهد كه موازين و چهار چوب ديني و اعتقادي ما را هدف گرفته است.

يكي از اين نشانه ها حرف X سفيد رنگ در زمينه ي سياه است كه شما حتما آنرا تحت عنوان بوگير در زير آينه خودروها مشاهده فرموده ايد.

در ابتداي رواج اين نماد شيطاني شفاف سازي هاي اندك و بعضا به لحاظ اپستمولوژيستي نا درست از سوي برخي از جرايد صورت گرفت و حقير نيز تذكرلساني در برخي از سخنراني هايم در جمع دانشگاهيان را كافي قلمداد نمودم.

ليكن گسترش بيش از حد اين نشانه و با توجه به اهميت و مفهوم خاص آن در كشور امام زمان (عج) حقير را به نوشتن اين جستار واداشت:

پيش از ظهور ، بروز و گسترش اديان آسماني و حتي هم زمان با آنها بنا به مستندات قطعي و محكم ديني ، تاريخي و حتي يافته هاي باستان شناسي متاسفانه انسانهايي ارتباط با اجنه به عنوان موجودي هوشمند راتجربه نمودند .

عموماً اين افراد راجادوگران ، كاهنان و روحانيون مذهبي تشكيل مي دادند كه البته گفتني است اين نوع ارتباط كماكان نيز وجود دارد. چنان كه در قرآن كريم نيز به آن اشاره شده است :

"قالوا سبحانك أنت ولينا من دونهم بل كانوا يعبدون الجن أكثرهم بهم مؤمنون".
ترجمه: منزهى تو اى پروردگار از اين نسبتهاى ناروا ، ما (ملائكه) به هيچوجه با اين گروه ارتباط نداشته ايم ، تنها تو ولى ما هستى آنها ما را پرستش نمي كردند، بلكه جن را مى پرستيدند و اكثرشان به جنيان ايمان داشتند . (آيه ۴۱ سوره سبأ)
اين مسئله در عموم تمدنهاي بشري ازجمله هند و چين، يونان ، ايران ، رم ، مصر ، ماياها و.. به وضوح قابل شهود و رد يابي است تا جايي كه بسياري از الهه ها و خدايان الحادي باستان در واقع شياطيني از جنس جن بودند(ايشتر ،ناگا ، مردوك و...)
يكي از اين تمدن ها مصر باستان است و همانگونه كه در مقاله "اسطوره هاي ماسوني مصر باستان" اشاره نمودم دستگاه فراماسونري به شدت تحت تاثير آموزه هاي پاگانيستي و الحادي اين تمدن قرار دارد.

يهودياني كه در اين سرزمين زندگي مي كردند هنگام هجرت عظيمشان از مصر در زمان حضرت موسي(ع) تمام اين سنت هاي كفر آميز و جادو گونه را كه "كابالا" نام داشت به تدريج وارد دين جديد خود نموده و به مرور زمان چنان تحريفي در يهوديت ايجاد نمودند كه زبان از بيان آن شرم دارد.

اين شبكه و جريان سرطاني به رشد مخفي و زير زميني خود ادامه داد تا جايي كه امروز با استفاده از نهاد ها و سازمانهاي خود ساخته اش مانند فراماسونري ، ايلوميناتي ، باشگاه رم و... سيطره كامل برجهان پيدا كرده است و البته حقير اعتقاد راسخ دارم كه نفس هاي آخرينش را مي كشد.
گفتني است در ميان تمدنهاي بشري كمتر تمدني همچون مصر نماد گرا و سمبوليك است و فراماسونري از اين حيث وامدار مصريان باستان است.

يكي از اين نماد ها در مصر باستان دو خط متقاطع (شبيه به حرف X) است كه درآموزه هاي شيطاني مصريان نماد خضوع ، بندگي و پرستش شيطان ، و ظهور اوست .
كاهنان مصر باستان هميشه هنگام اداي احترام دستان خود را به صورت ضربدري در مقابل سينه شان مي گرفتند و يا در نگاره ها و مجسمه هاي پادشاهان مصري (فراعنه) عموما آنها را با همين حالت مشاهده مي فرماييد كه به معناي احضار شيطان و بندگي و پرستش اوست

اين نماد همراه با ساير آموزه هاي شيطاني كابالا(سنت شفاهي جادو و جن گيري ) نسل به نسل منتقل گشت تا اينكه در سال ۱۶۰۰ ميلادي يك كاباليست و كيمياگر آلماني به نام JACOB BOMEH آنرا دوباره در اروپا باب نمود.

"بومه" كه خود را كشيشي كاتوليگ معرفي مي نمود !!! و در واقع از يهوديان آنوسي بود در سخني عجيب اعلام داشت : من از تابش نور آفتاب در ظرف مفرغي حقيقتي را دريافتم كه بسيار بسيار جذاب تر از ارتباط بين خدا و بشر و خوبي و بدي است. آري تابش نور آفتاب در داخل اين ظرف فلزي حرفي شبيه X را بوجود آورده بود و "بومه" اين اتفاق را گشوده شدن دروازه ورود ابليس به دنياي مادي مي دانست .
پس از بومه اين علامت به صورت مخفيانه و به شكل يك كد ارتباطي ساليان دراز در بين صهيونيستها ، كاباليستها ، فراماسونها و شيطان پرستان استفاده مي شد تا اينكه اخيرا به صورت گسترده و علني و تحت عناوين مختلف(فيلم ، بازي رايانه اي و...) از آن استفاده مي شود و همانگونه كه عرض نمودم اين علامت نشان ظهور و احضار ابليس و بندگي اوست . خود اين مسئله (استفاده علني از علامت X پس سالها مخفي كاري) خبر از طرحي شيطاني براي جهانيان دارد.
آري ظهور شيطان و حكمراني او بر انسانها و پرستيده شدن او از سوي ايشان.
لذا بدين جهت است كه دستگاه شيطاني صهيونيزم تصميم به استفاده آشكار از اين نماد گرفته كه اين خود به معناي تجسم شيطان و آماده كردن جهان و جهانيان براي بردگي و بندگي اوست .
و آنگونه كه نيك مي دانيد اين مسئله از نشانه هاي ظهور حضرت ولي عصر (عج) بوده و از ان دو برداشت مي شود :
۱- ظهور و تجسم شيطان به معناي رواج پرستش اين ملعون رانده شده به صورت علني (SATANISM) و گسترش اعمال شيطاني در بين انسانها (همجنس بازي ، جنگ و كشتار مردم بي گناه – سنت قرباني كردن انسان به صورت وسيع- و ...)
۲- لزوم برقراري نظم نوين جهاني كه در آن به صورت فيزيكي شاهد حاكميت شيطان بر جهان باشيم!(گفتني است فراماسونها و شيطان پرستان سال ۲۰۱۲ را سال برقراري نظم نوين جهاني اعلام نموده اند )
شايد براي خوانندگان محترم جالب به نظر برسد كه چرا حرف ايكس نماد اصلي متغير مجهول در رياضيات گشته است
عده اي بر اين باورند كه چون جن موجودي نا مرئي و مجهول است به همين جهت از حرف ايكس به جاي متغير مجهول استفاده شده است.
اما نتيجه تحقيقات حقير در اين زمينه چيز ديگري را نشان مي دهد :
رياضي دانان ايراني علي الخصوص خوارزمي براي نشان دادن مجهول از كلمه "شي" مترادف "چيز" و به معني ارزش عددي و متغير مجهول استفاده مي كردند .
براي نمونه براي نشان دادن رابطه جبري ۲X+4X=12 (X=2) از عبارت جبري ۲شي +۴شي = ۱۲ (شي = ۲) استفاده مي نمودند ، پرتغالي ها هنگام ترجمه اين متون از آن جهت كه " شي" در زبان پرتغالي XI نوشته مي شود به جاي واژه شي از XI استفاده نمودند ، فرانسوي ها نيز هنگام ترجمه اين متون از پرتغالي به فرانسوي تنها به نوشتن حرف اول آن يعني (X) اكتفا نمودند و اينگونه ايرانيان بنيانگذار اين نماد در روابط جبري گشتند .
شايد هم هردو دليل توامان درست باشد.

آري در حالي كه بنا به تصريح قرآن كريم بايد شعائر الهي را گسترش داد(ومن يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب) استفاده از نشانه هاي شيطاني به هيچ وجه قابل توجيه نيست و گناهي نا بخشودني محسوب مي شود و از اين گناه نابخشودني تر، گناه مسئولين فرهنگي ماست كه دست روي دست گذاشته اند در حالي كه نشانه هاي ابليس در كشوري كه مطهر به خون شهداست ، توسط شيعيان امام زمان (عج) نا دانسته استفاده و ترويج مي شود.

به اميد ظهور مولي و سرورمان حضرت ولي عصر(عج) كه صد البته نزديك است.

برگرفته از مطالب استاد علي اكبر رائفي پور

يكي از اين نماد ها در مصر باستان دو خط متقاطع (شبيه به حرف X) است كه درآموزه هاي شيطاني مصريان نماد خضوع ، بندگي و پرستش شيطان ، و ظهور اوست . اين نماد همراه با ساير آموزه هاي شيطاني كابالا نسل به نسل منتقل گشت تا اينكه در سال ۱۶۰۰ ميلادي يك كاباليست آلماني به نام JACOB BOMEH آنرا دوباره در اروپا باب نمود.

متاسفانه چند وقتي است كه شاهد گسترش و اشاعه نماد هاي شيطاني و صهيونيستي در ميهن عزيزمانمان هستيم ، نوع و گستردگي اين نمادها و افزايش ضريب نفوذ آنها همزمان با گسترش پديده شيطان پرستي و عرفانهاي نو ظهور ديگر، خبر از فتنه اي بزرگ مي دهد كه موازين و چهار چوب ديني و اعتقادي ما را هدف گرفته است.

يكي از اين نشانه ها حرف X سفيد رنگ در زمينه ي سياه است كه شما حتما آنرا تحت عنوان بوگير در زير آينه خودروها مشاهده فرموده ايد.

در ابتداي رواج اين نماد شيطاني شفاف سازي هاي اندك و بعضا به لحاظ اپستمولوژيستي نا درست از سوي برخي از جرايد صورت گرفت و حقير نيز تذكرلساني در برخي از سخنراني هايم در جمع دانشگاهيان را كافي قلمداد نمودم.

ليكن گسترش بيش از حد اين نشانه و با توجه به اهميت و مفهوم خاص آن در كشور امام زمان (عج) حقير را به نوشتن اين جستار واداشت:

پيش از ظهور ، بروز و گسترش اديان آسماني و حتي هم زمان با آنها بنا به مستندات قطعي و محكم ديني ، تاريخي و حتي يافته هاي باستان شناسي متاسفانه انسانهايي ارتباط با اجنه به عنوان موجودي هوشمند راتجربه نمودند .

عموماً اين افراد راجادوگران ، كاهنان و روحانيون مذهبي تشكيل مي دادند كه البته گفتني است اين نوع ارتباط كماكان نيز وجود دارد. چنان كه در قرآن كريم نيز به آن اشاره شده است :

"قالوا سبحانك أنت ولينا من دونهم بل كانوا يعبدون الجن أكثرهم بهم مؤمنون".
ترجمه: منزهى تو اى پروردگار از اين نسبتهاى ناروا ، ما (ملائكه) به هيچوجه با اين گروه ارتباط نداشته ايم ، تنها تو ولى ما هستى آنها ما را پرستش نمي كردند، بلكه جن را مى پرستيدند و اكثرشان به جنيان ايمان داشتند . (آيه ۴۱ سوره سبأ)
اين مسئله در عموم تمدنهاي بشري ازجمله هند و چين، يونان ، ايران ، رم ، مصر ، ماياها و.. به وضوح قابل شهود و رد يابي است تا جايي كه بسياري از الهه ها و خدايان الحادي باستان در واقع شياطيني از جنس جن بودند(ايشتر ،ناگا ، مردوك و...)
يكي از اين تمدن ها مصر باستان است و همانگونه كه در مقاله "اسطوره هاي ماسوني مصر باستان" اشاره نمودم دستگاه فراماسونري به شدت تحت تاثير آموزه هاي پاگانيستي و الحادي اين تمدن قرار دارد.

يهودياني كه در اين سرزمين زندگي مي كردند هنگام هجرت عظيمشان از مصر در زمان حضرت موسي(ع) تمام اين سنت هاي كفر آميز و جادو گونه را كه "كابالا" نام داشت به تدريج وارد دين جديد خود نموده و به مرور زمان چنان تحريفي در يهوديت ايجاد نمودند كه زبان از بيان آن شرم دارد.

اين شبكه و جريان سرطاني به رشد مخفي و زير زميني خود ادامه داد تا جايي كه امروز با استفاده از نهاد ها و سازمانهاي خود ساخته اش مانند فراماسونري ، ايلوميناتي ، باشگاه رم و... سيطره كامل برجهان پيدا كرده است و البته حقير اعتقاد راسخ دارم كه نفس هاي آخرينش را مي كشد.
گفتني است در ميان تمدنهاي بشري كمتر تمدني همچون مصر نماد گرا و سمبوليك است و فراماسونري از اين حيث وامدار مصريان باستان است.

يكي از اين نماد ها در مصر باستان دو خط متقاطع (شبيه به حرف X) است كه درآموزه هاي شيطاني مصريان نماد خضوع ، بندگي و پرستش شيطان ، و ظهور اوست .
كاهنان مصر باستان هميشه هنگام اداي احترام دستان خود را به صورت ضربدري در مقابل سينه شان مي گرفتند و يا در نگاره ها و مجسمه هاي پادشاهان مصري (فراعنه) عموما آنها را با همين حالت مشاهده مي فرماييد كه به معناي احضار شيطان و بندگي و پرستش اوست.

اين نماد همراه با ساير آموزه هاي شيطاني كابالا(سنت شفاهي جادو و جن گيري ) نسل به نسل منتقل گشت تا اينكه در سال ۱۶۰۰ ميلادي يك كاباليست و كيمياگر آلماني به نام JACOB BOMEH آنرا دوباره در اروپا باب نمود.

"بومه" كه خود را كشيشي كاتوليگ معرفي مي نمود !!! و در واقع از يهوديان آنوسي بود در سخني عجيب اعلام داشت : من از تابش نور آفتاب در ظرف مفرغي حقيقتي را دريافتم كه بسيار بسيار جذاب تر از ارتباط بين خدا و بشر و خوبي و بدي است. آري تابش نور آفتاب در داخل اين ظرف فلزي حرفي شبيه X را بوجود آورده بود و "بومه" اين اتفاق را گشوده شدن دروازه ورود ابليس به دنياي مادي مي دانست .
پس از بومه اين علامت به صورت مخفيانه و به شكل يك كد ارتباطي ساليان دراز در بين صهيونيستها ، كاباليستها ، فراماسونها و شيطان پرستان استفاده مي شد تا اينكه اخيرا به صورت گسترده و علني و تحت عناوين مختلف(فيلم ، بازي رايانه اي و...) از آن استفاده مي شود و همانگونه كه عرض نمودم اين علامت نشان ظهور و احضار ابليس و بندگي اوست . خود اين مسئله (استفاده علني از علامت X پس سالها مخفي كاري) خبر از طرحي شيطاني براي جهانيان دارد.
آري ظهور شيطان و حكمراني او بر انسانها و پرستيده شدن او از سوي ايشان.
لذا بدين جهت است كه دستگاه شيطاني صهيونيزم تصميم به استفاده آشكار از اين نماد گرفته كه اين خود به معناي تجسم شيطان و آماده كردن جهان و جهانيان براي بردگي و بندگي اوست .
و آنگونه كه نيك مي دانيد اين مسئله از نشانه هاي ظهور حضرت ولي عصر (عج) بوده و از ان دو برداشت مي شود :
۱- ظهور و تجسم شيطان به معناي رواج پرستش اين ملعون رانده شده به صورت علني (SATANISM) و گسترش اعمال شيطاني در بين انسانها (همجنس بازي ، جنگ و كشتار مردم بي گناه – سنت قرباني كردن انسان به صورت وسيع- و ...)
۲- لزوم برقراري نظم نوين جهاني كه در آن به صورت فيزيكي شاهد حاكميت شيطان بر جهان باشيم!(گفتني است فراماسونها و شيطان پرستان سال ۲۰۱۲ را سال برقراري نظم نوين جهاني اعلام نموده اند )
شايد براي خوانندگان محترم جالب به نظر برسد كه چرا حرف ايكس نماد اصلي متغير مجهول در رياضيات گشته است
عده اي بر اين باورند كه چون جن موجودي نا مرئي و مجهول است به همين جهت از حرف ايكس به جاي متغير مجهول استفاده شده است.
اما نتيجه تحقيقات حقير در اين زمينه چيز ديگري را نشان مي دهد :
رياضي دانان ايراني علي الخصوص خوارزمي براي نشان دادن مجهول از كلمه "شي" مترادف "چيز" و به معني ارزش عددي و متغير مجهول استفاده مي كردند .
براي نمونه براي نشان دادن رابطه جبري ۲X+4X=12 (X=2) از عبارت جبري ۲شي +۴شي = ۱۲ (شي = ۲) استفاده مي نمودند ، پرتغالي ها هنگام ترجمه اين متون از آن جهت كه " شي" در زبان پرتغالي XI نوشته مي شود به جاي واژه شي از XI استفاده نمودند ، فرانسوي ها نيز هنگام ترجمه اين متون از پرتغالي به فرانسوي تنها به نوشتن حرف اول آن يعني (X) اكتفا نمودند و اينگونه ايرانيان بنيانگذار اين نماد در روابط جبري گشتند .
شايد هم هردو دليل توامان درست باشد.

آري در حالي كه بنا به تصريح قرآن كريم بايد شعائر الهي را گسترش داد(ومن يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب) استفاده از نشانه هاي شيطاني به هيچ وجه قابل توجيه نيست و گناهي نا بخشودني محسوب مي شود و از اين گناه نابخشودني تر، گناه مسئولين فرهنگي ماست كه دست روي دست گذاشته اند در حالي كه نشانه هاي ابليس در كشوري كه مطهر به خون شهداست ، توسط شيعيان امام زمان (عج) نا دانسته استفاده و ترويج مي شود.

به اميد ظهور مولي و سرورمان حضرت ولي عصر(عج) كه صد البته نزديك است.

برگرفته از مطالب استاد علي اكبر رائفي پور

آمار بازدید

202252
 امروز267
 دیروز478
 This_Week2350
 This_Month9466
 تمام بازدیدها 202252